باز دم سال نو شده و شرکتهایی که باهاشون کار میکنیم کارت تبریک و کادوی کریسمس میفرستن . شرکت خودمون معمولا یه باربکیو داره تو آخرین جمعه ی قبل از تعطیلات ، یه کریسمس پارتی داره ، یه کارت هدیه ی میگیریم با یه بطر شراب و یه چیز تپل ( بعضی وقتا بوقلمون بعضی وقتها رون خوک ) . علاوه بر این وقتی شرکتی بسته ی تبریک میفرسته برای مدیریت ( یا هرکدوم از کارکنان ) - منظورم ازین بسته خوشمزه هاس که همه چی توش پیدا میشه - همه رو میریزن تو یه باکس خیلی بزرگ و بین بچه های دفتر تقسیم میکنن . مدل تقسیم هم با مزه ست . دور میچرخونن و تو دور اول هرکسی دو تا از آیتم های خوشمزه رو به میل خودش ورمیداره ، بعد معمولا میریم دور دوم ( بستگی به حجم هدیه ها ) شایدم دور سوم . آخر سر هم هرچی تو باکس مونده رو میذاریم تو آشپزخونه که هرکی دلش خواست هرچی مونده ورداره . 

اگرم تو روز تقسیم غنائم کسی مرخصی باشه خودمون همفکری میکنیم که از کدوم یکی ممکنه بیشتر خوشش بیاد ! و براش میذاریم کنار . 

من امسال شکلات ورداشتم و پودینگ کریسمس و یه بسته مربای کرن بری و یه بسته چایی . باشد که رستگار شویم !!!

 

 

یاد یه چیز جالب هم افتادم . خیلی سال پیش که تو مملکت گل و بلبل خودمون کار میکردم تو یه پروژه ی بزرگ مسئول قطعات هیدرولیک بودم . در نتیجه با نمایندگی شرکتهایی مثل رکسترود و پارکر و . ارتباط داشتم برای انتخاب و سفارش قطعاتی که میخواستیم . مدیر عامل یکیشون مهندس جوونی بود خیلی مودب و با جنبه ( این دو تا معمولا کم پیش میاد که همزمان با هم دیده بشن !!) . خلاصه روزی روزگاری با زدم عید بود و مدیر مهندسی منو صدا کرد دفترش و یه کیف پول چرمی کوچولو داد که اینو از شرکت فلان آقای فلان یبرای شما فرستاده ن . یه ایمیل زدم و تشکر کردم . یکی دو ماه بعد دوباره اقای فلانی رو تو یه جلسه دیدم با حضور مدیر مهندسی و عوامل مربوطه . سلام و احوالپرسی و .

بعد آقای فلانی پرسیده ن خانوم مهندس امیدوارم از رنگ کیف و چتر خوشتون اومده باشه به بچه ها ی دفتر سپرده بودم که حتما فلان رنگ باشه حدس میزدم خوشتون بیاد .

ابروهای خانوم مهندس پرید بالا که : چتر؟ کیف ؟ شیب ؟ بام؟

چیزی نگفتم و ادامه دادن که حالا کیف و چتر که سلیقه ی ما بود ولی ازون ست گام سنج و کولیس و . خیلی قشنگ بودن . رکسترود از اون ست فقط دو تا فرستاده بود یکی تو دفترمون تو تهرانه گذاشتم تو ویترین یو فرستادم برای شما . مگه چند تا خانوم داریم که تو کار هیدرولیک باشن . هم خیلی دقیق بودن هم خیلی ظریف .

از گوشه ی چشم رنگ و روی بنفش شده ی مدیر مهندسی و معاونت مهندسی و یکی دو نفر دیگه رو میدیدم . منم که هیچ آبروداریی بهشون بدهکار نبودم که هیچ از ریخت کلهم اجمعینشون بدم میومد . عرض کردم : همینکه لطف کرده بودین و به یاد بودین برای من ارزش داشت . مهم این بود که به فکرتون رسیده بود برای من بفرستین . تشکر من بابت همون کیف پولی که به دستم رسید واقعا از ته دلم بود . منتها مشکلی که هست تو شرکت ما فاصله ی اتاق ما تا اتاق مدیریت یه کم زیاده کیف و چتر و گام سنج و بقیه احتمالا تو راه گم شده ن که البته فدای سرتون . ما به این اشیای گم شده عادت کرده ایم.

 

 اون موقع نمیتونستم پیش بینی کنم روزی میرسه که دکل نفتی هم گم بشه !!

خیلی ,مدیر ,مهندسی ,بسته ,تقسیم ,شرکت ,مدیر مهندسی ,خانوم مهندس ,تقسیم غنائم منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

کوه ها^^ (پسركوه) علمی- آموزشی -دانلود کتاب My Daily Life سورس کده عروسک سلامت در انتظار موعود بهترین سایت