من و اقای پدر از جمله ی آدمهایی هستیم با سلیقه های خیلی خیلی متفاوت . خیلی هم خوش و خرم کنار هم زندگی میکنیم !! خوش و خرم نه اینکه مثلا هیچ وقت حرفمون نمیشه و هیچوقت از دست هم عصبانی نمیشیم و هی هی قربون صدقه ی هم میریم و برا همدیگه خلبان میشیم و پرستار میشیم و کلی مشاغل دیگه . نه . خوش و خرم یعنی اینجوری که کنار هم هستیم با وجود همه ی نقطه ضعفهایی که جفتمون داریم . صدالبته هیچ کدوم هم بچه پیغمبر نیستیم .

حالا این یه طرف . این اختلاف سلیقه بعضی وقتا خیلی خنده داره . خیلی سال پیش که ما هنوز نیومده بودیم اینور آب و حتی زیر یه سقف هم نرفته بودیم داشتیم درمورد خونه ای که خواهیم داشت حرف میزدیم . من عاشق اینم که یه حیوون خونگی نرمال داشته باشم . یعنی فانتزیم در مورد حییون خونگی محدوده به سگ و گربه ( گاهی وقتها بیشتر دلم گربه میخواد گاهی وقتا سگ ) ، آکوواریوم دوست دارم داشته باشم ولی فقط چون اب رو دوست دارم و حرکت ماهیها توش قشنگه وگرنه حیوون خونگیی که نتونی بگیری تو دستت و بوسش کنی قبولم نیست . آقای پدر از سگ میترسه .خودش میگه نمیترسه و زیاد خوشش نمیاد ، مام میگیم خوشش نمیاد. از گربه هم که خاطرات بد فراوون داره چون گربه ی مامانم ( دیبا) در تمام دوران نامزدی که ایشون میومد خونه ی مامانم اجازه نمیداد دست به کنترل تلویزیون بزنه و تا کنترل رو میگرفت دستش فیف فیف میکرد و براق میشد سمتش ( بعضی وقتا روی بعضی از مبل ها هم نمیذاشت بشینه و اونقدر جلوش رژه میرفت که مجبور شه جاشو عوض کنه) الان به گربه راضی شده به شرطی که نیاد داخل خونه . این هم یعنی نه . من با کمال میل میتونم برای سگی که خواهم داشت یه لونه ی خوشگل تو حیاط درست کنم و خیلی هم مشتاقم که نیاد داخل ساختمون ولی گربه رو کوتاه نمیام . آخه گربه ای که وقتی لم دادی کتاب میخونی یا آخر شب ولو شدی و داری فیلم میبینی نیاد بشینه تو دامنت و لوس بازی در بیاره و خودشو گوله کنه تو بغلت که گربه نیست !خلاصه در همون دوران قبل از مهاجرت ، سر پرنده به توافق رسیدیم . هرچند دیدن پرنده ی  تو قفس منو اذیت میکنه ولی فکر کردم لااقل جفتمون از پرنده خوشمون میاد . تصورم از پرنده به عنوان حیوون خونگی یه قفس بزرگ و جادار با یه مشت مرغ  عشق یا قناری یا فنچ بود که  فهمیدم سلیقه آقا به سمت مرغ و خروس و بوقلمون میره . فکر کن . بوقلمون

چند روز پیش داریم در مورد باغچه ای که خواهیم داشت حرف میزنیم و ایده هامو براش میگم . میفرمایند آره خیلی خوبه . منم دوست دارم یکعالمه چیز بکاریم : جعفری ، گشنیز البته که سبزی هم خواهم کاشت ولی وقتی فرفرک رو خوابوندم و دراز کشیدم و دارم بر خودم بلند بلند خیالبافی میکنم مسلما به گشنیز جعفری فکر نمیکنم . آپشن های گل گلی دیگه ای تو ذهنم بود .

گربه ,خیلی ,پرنده ,خونگی ,دوست ,نیاد ,دوست دارم ,خوشش نمیاد ,نیاد داخل ,داشته باشم ,خواهیم داشت منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

اخلاص | خداشناسی اسلامی مرجع کاریابی اخبار و آگهی های استخدام ofhumans آشپزی بهترین سایت رأی سازمان نظام مهندسی مرکزی آموزش وردپرس