یکی از میوه های خیلی دوست داشتنی من هندونه س . یعنی طول تابستون تقریبا همیشه یا تو یخچال داریم یا تو لیست همون روزم هست . 

دیروز باز یه هندونه ی دوست داشتنی م . جای همه خالی خیلی خیلی خیلی شیرین بود . اونقدر که بین ساعت پنج و نیم تا شش یک سومش رو خوردم و با هر قاچی یه به به چه چه هم میگفتم . بابای بچه هم را به را تذکر میداد که این هندونه خوردن ، اینقدر هندونه خوردن ، خظر تا صبح جیش کردنم داره ها .

فرفروک ساعت نه نشده خوابید . یه ساعت بعدش منم خواب بودم . نمیدونم چه ساعتی از شب بود که با آلارم جیش از خواب بیدار شدم . نه عزم ملی برای تحملش رو داشتم نه حال پاشدن و دوقدم  تا دستشویی رفتن رو . هی از اینور چرخیدم اونور ، از اونور اینور . نشد . بعد کلی تحمل با خودم فکر کردم ببینم ساعت چنده اگه قبل از پنج و نیم باشه پا میشم میرم دست به آب . اگه بعد پنج و نیم بود یه ذره دیگه م تحمل میکنم که بشه شش و طبق معمول پاشم . یه جوری هم خفتم کرده بود که حتی نمی تونستم دستمو دراز کنم گوشی موبایلو از بغل تخت وردارم ساعتو ببینم . 

اونقدر وول خوردم که بابای بچه بیدار شد . 

چرا نمیتونی بخوابی ؟ 

جیش دارم میخوام ببینم ساعت چنده 

چه ربطی به ساعت داره مگه ساعت کاسه توالته ؟ ( ادب بابای خونه بعد از نصفه شب به 20% کاهش پیدا میکنه) 

ربطش اینه میخوام ببینم اگه یه کم به شیش مونده دیگه تا اونجا نرم 

خب ببین چنده 

گوشیم اونوره حال ورداشتنشو ندارم یه نگا کن ببین ساعت شش شده 

( بعد از چک کردن گوشی و ساعت و ) مگه مریضی خودتو آزار میدی ؟ ساعت تازه یک و نیمه پاشو برو که تا صبح دو سه بار دیگه هم کار لازمی .

.

.

فکر نمیکردم هندونه اینقدر زور داشته باشه.

 

ساعت ,هندونه ,ببینم ,خیلی ,بابای ,میخوام ببینم ,ببینم ساعت ,هندونه خوردن ,خیلی خیلی ,دوست داشتنی منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

موفقیت و پیشرفت انسانها دانلودها کمان ناوک دانلود مقاله، دانلود کتاب، دانلود رایگان کتاب سایت ترفند های تلگرام دمو شاپ |DemoShop شانه ضد شپش ناخنک دار کلینیک طب کار